تحقیقات نوظهور در مدیریت استعداد به ما میگوید که یکی از مهمترین وظایف رهبران تیم امروزی، پرورش حس یگانگی گروهی ما است و این امر با انتخاب اعضای تیم با هوش هیجانی آغاز میشود.
هوش هیجانی (Emotional Intelligence) یا EI بهصورت «توانایی درک احساسات خود و دیگران و رفتار مناسب در موقعیتهای مختلف» تعریف میشود. دانیل گولمن (Daniel Goleman)، نویسنده و روزنامهنگار علمی، مفهوم هوش هیجانی را با اولین کتاب خود در همین زمینه رایج کرد. از آن زمان تا کنون، بحثهای مداومی در مورد اینکه آیا EI یک مقولهی واقعی است یا نه، وجود داشته است.
چه شما به مفهوم هوش هیجانی اعتقاد داشته باشید یا نداشته باشید، پنج عنصری که به عقیدهی گولمن هوش هیجانی از آنها تشکیل شده است، بهخودیخود برای هر موقعیتی که مستلزم کار بهعنوان بخشی از یک تیم باشد ارزشمند است.
و کدام شغلی اینگونه نیست؟
بر اساس گزارش هاروارد بیزینس ریویو (Harvard Business Review) «درست مانند افراد، مؤثرترین تیمها آن تیمهایی هستند که از نظر احساسی هوشمند هستند.» و برای اینکه یک تیم از نظر احساسی هوشمند باشد، همتیمیها «باید به احساسات اعضای آن، احساسات یا خلقوخوی گروه خود و افراد خارج از مرزهای آن و احساسات سایر گروهها توجه داشته باشند.»
بنابراین، به منظور جمعآوری یک تیم بسیار مؤثر، در اینجا پنج سؤال وجود دارد که میتوانید در مصاحبههای خود برای سنجش هوش هیجانی داوطلبان استفاده کنید.
بیایید با اصول اولیه شروع کنیم، زیرا وقتی داوطلبان ندانند هوش هیجانی چیست نمیتوانیم در موردش با آنها صحبت کنیم.
بهترین پاسخی که در این مورد از یک داوطلب دریافت کردم این بود: «هوش هیجانی؟ آره، دوست دخترم همیشه در مورد هوش هیجانی با من صحبت میکند.» بسیار خُب، شاید فینفسه بهترین پاسخ نبود، اما قطعاً گویاترین بود.
برای کسی که با هوش هیجانی آشنا نیست عجیب نیست که آن را بهطور طبیعی نشان دهد. با این حال، اگر آنها از چیستی آن آگاه نباشند، بعید است که آگاهانه زمان خود را صرف رشد این توانایی کرده باشند. این یک سؤال ضروری عالی به منظور فراهم کردن شرایطی است که آنها به شما بگویند چه چیزی میدانند یا چه چیزی نمیدانند.
این سؤال هر کسی که در پاسخ به اولین سؤال در مورد آشنایی با هوش هیجانی دروغ گفته باشد را رسوا میکند - و افراد زیادی این کار را خواهند کرد.
گفتن «بله، در مورد آن شناخت دارم» آسان است. اما اگر با مفهوم آن آشنا نباشید، توضیح بیشتر دربارهی معنای آن برای شما دشوارتر خواهد بود.
اگر معلوم شد که آنها نمیدانند معنی هوش هیجانی چیست، حالا زمان بسیار مناسبی برای شماست تا تفسیر خود را ارائه داده و تأکید کنید که چرا EI برای تیم شما اهمیت دارد.
داشتن یک تعریف شخصی در مورد EI یک شروع عالی است، اما شناسایی هوشمندی احساسی - یا نبود آن - در دیگران، بهویژه برای ما در پستهای مدیریتی اهمیت دارد. اگر در حال مصاحبه با فردی هستید که تیمی را رهبری میکند، برای درک اینکه داوطلب چه رفتاری را از نظر احساسی غیرهوشمندانه میداند، میتوانید پرسشی مانند سؤال زیر را از او بپرسید:
این سؤال به ریشهی خودآگاهی یا توانایی شما در بازشناخت احساساتتان، درک اینکه آن احساسات چگونه بر رفتار شما تأثیر میگذارد، و حدس زدن اینکه دیگران ممکن است چگونه شما را تصور کنند، منتهی میشود.
فردی با سطح بالایی از خودآگاهی باید بتواند چیزی را که همکارانش به اشتباه فکر میکنند که در مورد او صدق میکند و اینکه چگونه رفتار گذشتهی او در محل کارش همکارانش را به این باور رسانده را شناسایی کند.
به منظور کاوش عمیقتر در سطح خودآگاهی یک داوطلب، میتوانید با پرسیدن پرسشهایی مانند سؤالات زیر موضوع را دنبال کنید:
همهی ما روزهای بد را تجربه میکنیم، اما برخی اشخاص بهتر میتوانند مانع از تأثیرگذاری آن روزهای بد بر شاهدان بیگناهی شوند که در اطرافشان قرار دارند. به این کار «خودکنترلی» (self-regulation) گفته میشود. افرادی که میتوانند احساسات خود را کنترل کنند، با مهار کردن آن اجازه نمیدهند که خلقوخوی بدشان بر اطرافیانشان تأثیر منفی بگذارد.
به منظور بررسی عمیقتر سطح خودکنترلی یک داوطلب، و تمایل آنها برای بهبود آن، میتوانید با پرسیدن پرسشی مانند سؤال زیر ادامه دهید:
درونمایهی هوش هیجانی در مورد همدلی با انسانهای دیگر و درک آنچه ممکن است در هر لحظهی مشخصی داشته باشند است. از آنجایی که این سؤال بر ارائهی اخبار بد تمرکز دارد، فرض بر این است که فردی که مخاطب خبر است از شنیدن آن ناامید یا ناراحت شود.
در نتیجه، این سؤال به شما کمک میکند تا بفهمید که آیا داوطلب الف) واکنش فرد مقابل را پیشبینی میکرد و ب) در دادن خبر بد چقدر مراعات حال دیگران را میکند.
به منظور کاوش عمیقتر سطح همدلی یک داوطلب، میتوانید با پرسیدن پرسشهایی همچون سؤالات زیر ادامه دهید:
تحقیقات روزافزون همچنان به تیم بهعنوان یک مؤلفهی بسیار مهم و حیاتی در تعامل و رضایت کارکنان اشاره دارد. تحقیقات هاروارد بیزینس ریویو نشان میدهد که «سه شرط برای اثربخشی یک گروه ضروری است: اعتماد بین اعضا، احساس هویت گروهی، و احساس ثمربخشی گروهی. بدون این سه مورد، یک تیم هرگز به اوج سودمندی خود نخواهد رسید. به منظور ثمربخشی بیشتر، تیم باید هنجارهای هوش هیجانی ایجاد کند - نگرشها و رفتارهایی که در نهایت به عادت تبدیل میشوند - که از رفتارهای ایجاد اعتماد، هویت گروهی و ثمربخشی گروه حمایت میکند.»
بهعنوان یک رهبر تیم، شاید مهمترین نقشی که ایفا میکنید، سرپرستی تیم باشد. با استفاده از سنجش هوش هیجانی در انتخاب استعداد، احتمال حضور اعضایی که در موقعیت مناسبی برای دستیابی به هر سه شرط لازم برای تیمهای بسیار کارآمد هستند را افزایش خواهید داد.